باغبانی و هرس کردن درختان

بیشتر گیاهان باغبانی بویژه چند ساله چوبی،اگر در شرایط محیطی مناسب بدون دخالت انسان رشد کنند، پس از چند سال ، تبدیل به درختان یا درختچه هایی با شاخساره متراکم خواهند شد که چه از نظر میزان و کیفیت باروری و چه از نظر شکل ظاهری مطلوب نخواهند بود. در اینگونه گیاهان شاخه ها، مزاحم رشد یکدیگر بوده، دچار پیچیدگی و خمیدگی می شوند.
 سویی چون بدلیل پر برگی، نور کافی به درون شاخساره گیاه نمی رسد به تدریج برگها و شاخه های وسطی شاخساره خشک می شود و از بین میرود و تولید گل و میوه محدود به سطح بیرونی شاخساره گشته ، میزان محصول کم می گردد. برای جلوگیری از این امر و ایجاد شکل و حالت مناسب در گیاه ، باید آن را پیرایش(هرس) و به نحوه دلخواه تربیت کرد.
 پیراستن (هرس کردن):
 به طور کلی پیراستن(هرس کردن) عبارتست از قطع کامل یا جزئی شاخه،ریشه،پوست، برگ و یا گل و میوه به منظور تحت تاثیر قرار دادن و هدایت نحوه رشد و باروری گیاه . پیراستن یکی از عملیات مهم باغبانی است که از حدود سه هزار سال پیش شناخته شده و مورد استفاده قرار میگرفته است. دلایل و فواید آن را می توان به شرح زیر خلاصه نمود:
  ۱- حذف شاخه های مزاحم ،خشک شده ، آفت زده و مریض و شکسته جهت حفظ و تامین سلامت گیاه
 ۲- ایجاد شرایط مناسب جهت ورود نور و هوا به درون شاخساره و خلوت کردن نقاط شلوغ و متراکم آن به منظور ایجاد امکان تولید محصول بیشترو مرغوبتر
 ۳- ایجاد شکل ویژه در شاخساره گیاه،ا ین امر بویژه در میوه کاری و نیز در شکل سازی گیاهان جهت تزئین باغ و باغچه از اهمیت خاصی برخوردار است.
 ۴- ایجاد تعادل بین شاخساره و ریشه ، بویژه هنگام نشاء کاری و جابجا کردن گیاه، جهت تضمین موفقیت و ایجاد امکان رشد اولیه سریعتر برای گیاه.
 ۵- جوان ساختن رختان مسن از طریق حذف شاخه های پیر و وادار کردن درخت به تولید شاخه های جدید،جهت بالا بردن قدرت باردهی آن.

 ۶- پیش یا پس انداختن باروری گیاه و تنظیم گلدهی و ایجاد تعادل بین رشد رویشی و میزان محصول و بالا بردن کیفیت فرآورده تولید شده.
 ۷- محدود کردن رشد و کوتاه ساختن گیاه برای تسهیل عملیاتی مانند سمپاشی و برداشت محصول و نیز به دلایل تزئینی
 زمان هرس (پیرایش):

بسته به نوع گیاه و هدف از پیرایش(هرس)،این کار این کار در دو موقع از سال انجام میشود: یکی پیرایشی که در زمان رکود و خواب زمستانه انجام میشود و هرس یا هرس سیاه یا زمستانه نامیده میشود و دیگری پیرایشی که در دوره فعالیت گیاه ، یعی هنگامیکه گیاه دارای برگ و احیانا گل و میوه است ، انجام میگیرد و هرس یا هرس سبز یا تابستانه نامیده میشود.در مورد هر دو نوع پیرایش باید به این دونکته توجه نمود که اصولا پیرایش در هر زمان انجام شود ،باعث تاخیر در باروری نهالهای جوان و کم شدن محصول درختان بارور میشود، بنابراین ،بایددر تمام انواع پیرایش جانب تعادل رعایت گردد و قطع اندامهای گیاه تنها به مقدار لازم و در نهایت احتیاط انجام پذیرد.

 

 هرس سیاه یا زمستانه :

این نوع هرس از آنجا که زمانی انجام میگیرد که گیاه فاقد برگ و در حال رکود است بیشتر مرسوم است.

چون اولا : در این هنگام شاخه ها بدون پوشش و قابل مشاهده بوده و به راحتی می توان به آنها دسترسی پیدا کرد و آنهایی را که باید به طور کامل یا جزئی حذف شوند با دیدی باز برگزید.

ثانیا:گیاه در این زمان فعالیت زیستی چندانی ندارد میزان آسیب حاصل از هرس به حداقل کاهش می یابد. از هرس های زمستانه میتوان هرس های شکل دهی نهالهای تازه کشت شده را نام برد. این هرس ها مهمترین گام در تشکیل شاخه های اصلی درخت یا بوته آینده به شمار میروند و در حقیقت مبنا و اساس شکل آینده گیاه را تشکیل میدهند.

علاوه بر این پیرایش ها ، حذف شاخه های آفت زده و مریض و شکسته نیز باید در زمستان پیش از فعال شدن گیاه ،انجام گیرد زیرا این نوع شاخه هامعمولا پناهگاه و منبع انتشار آفات و امراض اند. پیرایش دیگری که باید حتما در زمستان انجام گیرد پیرایش ریشه است.
 هرس سبز یا تابستانه:

این نوع هرس ها ، گرچه همگی به نام هرس تابستانه خوانده می شوند ولی در عمل بر حسب نوع، میتوان آنها را از اوایل بهار تا اواخر تابستان انجام داد. مهمترین هرس ها تابستانه عبارتند از: حذف گلها و میوه های اضافی که کلا تنک کردن نامیده میشود. ایجاد زخم بر روی پوست ساقه، حذف نرکها و پا جوشها، بریدن قسمتهای انتهایی شاخه های تند رشد و  هرس بوته های زینتی و بالاخره هرس برگ .
 انواع پیرایش(هرس):
بر حسب هدف هرس ،میتوان قسمتهای مختلف گیاه اعم از شاخه،ریشه،برگ ،پوست و گل و میوه را بطور کامل یا جزئی حذف کرد. حذف هر یک از این اعضاء بر روی رشد و باروری گیاه در همان سال هرس و گاهی در طی چند سال بعد اثرات ویژه باقی می گذارد که با گزینش زمان و شدت پیرایش مناسب میتوان در شدت و ضعف این اثرات دخالت ورزید.
 پیرایش ساقه:
در بین اعضاء مختلف یک گیاه ،تعداد و نحوه رشد شاخه ها مهمترین عامل تعیین کننده در نحوه و اندازه پایداری آن در مقابل فشارهای ناشی از وزن میوه ،باد و برف و یخبندان زمستانه به شمارمیرود.بعلاوه قرار گرفتن شاخه ها و زاویه آنها با تنه و شاخه های اصلی تر،به میزان زیادی بر روی قدرت باروری گیاه و تحمل آن در برابر شرایط نا مساعد جوی تاثیر میگذارد. به این دلایل، در هنگام هرس شاخه های یک گیاه باید دقت زیادی به کار برد و همواره شکل و اندازه نهایی آن در نظر گرفت.

به طور کلی شاخه های یک گیاه چوبی را می توان به دو گروه بارور و نابارور تقسیم نمود. شاخه های نابارور عبارتند از:پاجوشها،نرک هاو شاخه های معمولی بی بار(فاقد گل و میوه). شاخه های بارور عبارتند از:سیخک ها و شاخه های معمولی باردهنده(دارای گل و میوه) این هر دو گروه از رشد جوانه شاخه های معمولی نا بارور به وجود می آیند.در برخی از گیاهان ،مانند انگور،این شاخه ها قبل از رشد دارای سرآغازه های گل هستند و پس از رشد گل شان باز میشود. بعضی مانند هلو، درتابستان سال رشد، در جوانه های جانبی آنها سرآغازه های گل به وجود می آید که پس از زمستان گذرانی، در بهار سال بعد تبدیل به گل و میوه میشوند.در پیرایش شاخه های نابارور اصل بر اینست که تمام پاجوشها و نرک ها را در طول فصل رشد،همچنانکه به تدریج پدیدار میشوند از ته قطع کنند.البته در شرایط استثنایی، میتوان این شاخه ها را نگاه داشت و پاجوشها را به عنوان پایه پیوند و نرکها را(بوسیله چند سال سر زنی و وادار ساختن به انشعاب و تولید جوانه گل) به عنوان شاخه بارور و یا شاخه حامل سیخک به کار گرفت. شاخه های معولی نابارور را ، بر حسب موقعیت آنها، میتوان در دوره استراحت گیاه، به دو صورت سر زنی یا حذف کامل هرس کرد.
در اینجا باید در نظر داشت که معمولا در بهار سال بعد از هرس ،گیاه که مقداری از شاخه ها و در نتیجه تعدادی از جوانه های خود را از دست داده، نیروی ذخیره خود را صرف رشد جوانه های باقیمانده میکند و بدین ترتیب جوانه هایی که در شرایط معمولی ممکن بود رشد نکرده و به حالت راکد(خفته) یا جوانه نهفته در آیند،تبدیل به شاخه میشوند و موجب تولید شاخساره زیاد و متراکم شدن شاخساره درخت می گردند.در چنین حالتی، باید تعدادی از این شاخه های جدید را ، در زمستان سال بعد،به طور کامل حذف کرد و شمار باقیمانده را نیز سرزنی و کوتاه کرد تا از رشد سریع و بدون انشعاب ،در نتیجه از ترکه ای شدن آنها جلوگیری کرده در ضمن ، برای رشد سال بعد تعداد کافی جوانه بر روی گیاه باقی بماند.

هرس شاخه های بارور ،بستگی به طول عمر آنها دارد. به عنوان مثال ،شاخه های بارور معمولی بیش از یکبار تولید گل و میوه نمی کنند،بنابر این باید در زمستان سالی که به بار نشسته اند پیراسته شوند. سیخک ها، در گیاهان مختلف، طول عمر های متفاوتی دارند ،مثلا در زردآلو تا چهار سال ، در سیب ده سال تا بیست سال در گیلاس ده تا دوازده سال و گلابی حدود بیست سال عمر میکند و پس از آن خشک می شود. در این هنگام باید سیخکها را از طریق قطع شاخه حاملشان هرس کرد و گیاه را وادار به تولید شاخه های جدیدی کرد که هر کدام ، پس از چند سال ، بصورت شاخه های حامل سیخک های جوان بارور در می آیند.

در هر هرس شاخه، برای اخذ فرم و شکل مطلوب و جلوگیری از رشد بی رویه و عقب افتادن باروری و کم شدن محصول سال بعد ، رعایت نکات زیر ضروری است:

الف-در موقع حذف کامل یک شاخه،صرفنظر از قطر آن، باید دقت شود که برشی که برای پیرایش داده میشود در پایین ترین قسمت شاخه ای که قرار است حذف شود و به موازات تنه اصلی ایجاد شود، بطوریکه قسمتی از شاخه بریده شده بر روی تنه یا شاخه اصلی باقی نماند. این امر باعث می شود که سطح بریده شده ، سریعا توسط بافت پوششی پینه التیام یابد و راه نفوذ عوامل بیماری و پوسیدگی مسدود گردد.اگر برش به طور نا صحیح انجام شود،زایده ای از شاخه بریده شده بر روی درخت باقی خواهد ماند که ناخنک یا مهمیز نامیده میشود و به دلیل رشد نکردن ، پس از مدتی میمیرد و مورد حمله شدید قارچها و باکتریهای گند رو قرار میگیرد و دچار پوسیدگی میگردد.پوسیدگی به مرور در طول زایده پیشروی کرده ، به تنه درخت میرسد و در نتیجه پس از چند سال درخت را پوک و تو خالی میکند. اگر شاخه ای که قطع میشود مسن و دارای قطر بیش تر از پنج سانتی متر باشد،باید سطح بریده شده را با چسب باغبانی که دارای سم قارچ کش باشد پوشاند تا به درخت فرصت کافی برای التیام داده شود و در عین حال از قسمتهای مرکزی سطح بریده شده که قابلیت ترمیم ندارند مصون بمانند.اگر چسب در دسترس نبود ، میتوان محل زخم را با محلول یک درصد کات کبود (سولفات مس) گند زدایی کرده ، سطح آنها را با گل رس پوشاند.البته چون خاکها اغلب آلوده هستند ممکن است گیاه را آلوده کنند.

ب-هر گاه درختی چند سال هرس نشده باشد و یا بخواهیم از ارتفاع آن بکاهیم و در هر صورت هرس شدید نیاز است،این کار باید در طی چند سال انجام شود و به تدریج ، درخت به شکل و اندازه دلخواه در آید. پیرایش شدید یکباره ،باعث خواهد شد که باروری درخت( درصورتیکه هنوز بارور نشده باشد)یک تا چند سال به عقب بیفتد و اگر بارور شده باشد،برای یک یا چند سال، به شدت کاهش یابدو حتی گهگاهی بطور کامل متوقف شود. اشکال دیگر هرس شدید یکباره اینست که گیاه در سال بعد تعداد زیادی نرک تولید خواهد کرد که حذف آنها در طول فصل رشد کاری پر زحمت خواهد بود.

پ-در هنگام حذف کامل شاخه ها،باید دقت داشت که هر چه زاویه ای که شاخه با تنه و یا شاخه حامل خود می سازد به قائمه نزدیکتر باشد، این شاخه قویتر بوده ، رشد بهتری خواهد نمود و چنین زاویه ای در مقابل وزن میوه و فشارهای خارجی تحمل بیشتری خواهد داشت.بنابراین در هنگام هرس باید در درجه اول شاخه هایی حذف شوند که با تنه یا شاخه حامل خود زاویه بسته تری میسازند و در نتیجه ضعیف تر هستند.

ت-در انشعابات دو شاخه ای ،آنهایی که قطر یکی از شاخه هایشان از دیگری کمتر است قویتر از آنهایی هستند که قطر آنها با هم مساوی است. بنابراین، باید کوشش کرد که انشعابات دو شاخه ای که قطر انشعاب آنها یکسان نیست نگهداشته شوند.

ث- در هنگام سرزنی معمولا یک سوم تا نصف انتهای شاخه های طویل حذف می شود .وضعیت محل برشی نسبت به اولین جوانه نزدیک به آن در نحوه رشد شاخه و شکل درخت بسیار موثر است.به این معنی که اگر جوانه مذکور در قسمت فوقانی شاخه قرار گرفته باشددر اثر رشد، تبدیل به شاخه ای خواهد شد که تقریبا به طور عمودی رشد کرده به بالاخواهد رفت.و اگر جوانه در زیر شاخه قرار گرفته باشد بسیار نزدیک به رشد افقی خواهد بود.با توجه به این موضوع میتوان با گزینش محل برش در هرس سرزنی، شکل درخت و میزان گسترش شاخساره آنرا کنترل کرد. یعنی اگر هدف، متراکم کردن شاخساره درختی مثل هلو باشد که بطور طبیعی شاخساره ای گسترده دارد،باید جوانه در قسمت فوقانی باقی گذاشته شود و بر عکس ،اگر هدف پخش و گسترده کردن شاخساره درختانی مثل سیب گلاب و انواع گلابی باشد،که بطور طبیعی رشد عمودی دارند،باید جوانه قسمت زیرین باقی نگهداشته شود. در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که هرچه یک شاخه عمودی تر باشد، چون شیره گیاهی در آن راحت تر و سریعتر جریان می یابد، رشد سریعتر و بیشتری نیز خواهند داشت که این امر بویژه در نرکها که تقریبا همگی عمودی رشد میکنند قابل مشاهده است.

در روی یک شاخه نیز رشد جوانه هایی که در سطح بالا قرار دارند معمولا از جوانه های زیرین بیشتر است و این تفاوت رشد،هرچه شاخه حامل جوانه ها افقی تر باشد،چشمگیر تر است. بنابراین گزینش محل برش علاوه بر هدایت نحوه رشد گیاه، در میزان رشد آن نیز موثر است.

ج- در گیاهان باغبانی و بویژه درختان میوه، برای تولید محصول زیاد و مرغوب باید نور با شدت کافی به تمام نقاط و بویژه به قسمت های درونی آن برسد. برای این منظور باید در هنگام هرس سعی شود با حذف شاخه های اضافی، قسمتهای میانی شاخساره در حد لازم و متعادل باز نگاهداشته شود. بویژه شاخه هایی باید هرس شوند که بطور شیب دار و کج درون شاخساره رشد میکنند و علاوه بر سایه اندازی، مزاحم سایر شاخه ها هم هستند.

چ- بسیاری بیماریها و آفات، در سطح یا درون شاخه های خشکیده ، زمستان گذرانی میکنند، از این رو لازم است در تمام طول فصل سال و بویژه در زمستان، تمام شاخه ها ی شکسته وخشکیده بریده و سوزانیده شوند. این عمل بخصوص در مبارزه با آفاتی مانند انواع چوبخوارها، پوست خوارهاو سوسک های شاخک بلند، از اهمیت وافری بر خوردار است.

ح-گهگاه هنگام قطع شاخه های کلفت و سنگین ، پس از آنکه عمق برش به حدود نصف قطر شاخه رسید، در اثر وزن زیاد ،بقیه شاخه می شکند و همراه خود قسمتی از پوست و چوب تنه را قطع و زخمی میکند . برای جلوگیری از این امر، که برای سلامتی گیاه مضر است، باید چنین شاخه هایی را با سه برش قطع کرد.

بدین ترتیب که اول برشی به عمق یک سوم تا نصف شاخه،از پایین به بالا،در فاصله حدود ۱۰ سانتی متری شاخه ایجاد کرده، سپس برش دوم را چند سانتی متر بالاتر از برش اول ، از بالا به پایین ایجاد و شاخه را از تنه جدا ساخت.در مرحله سوم باید زایده باقیمانده را که سبک است و خطر شکستن نداردبا یک برش از ته قطع کرد.برخی پیشنهاد میکنند بهتر است ناخنک ناشی از هرس ، یکسال روی گیاه باقی گذاشته شود،سپس درزمستان آینده حذف شود. دلیل این امر چنین ذکر میشود که زخم های ناشی از هرس ، موجب میگردند که انتقال مواد، از ریشه به قسمتهای بالایی شاخه بریده شده،مختل گردد و باعث ایجاد کمبود مواد در بالای زخم شوند، وانگهی انتقال شیره پرورده را نیز از بالا به زیر زخم محدود سازند که در هر دو صورت ، باقی گذاشتن ناخنک به درخت امکان می دهد که بافت های آوندی خود را سریعتر ترمیم کند. لازم به توضیح است که در این حالت،در طول سال اول، پس از هرس ،در صورتیکه سطح برش به طور مناسبی محافظت شود، خطر حمله قارچها و باکتریها به ناخنک و سرایت پوسیدگی به تنه (که در قسمت الف آمد) چندان هم شدید نیست.



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علیرضا شمس
تاریخ :
جاذبه های طبیعی لنجان:

شهرستان لنجان 

شهرستان" لنجان" در غرب استان اصفهان واقع شده و یکی از زیباترین شهرستان‌های استان اصفهان به‌شمار می‌رود. این شهرستان در امتداد روخانه‌ی زاینده‌رود قرار لذا دراین منطقه همانند شهرستان فلاورجان ،در کرانه‌های رودف بیشه‌های انبوه و باغ‌های زیبا قرار دارد.شهرستان لنجان دارای1172 کیلومتر مربع وسعت بوده و در حدود 1/1 وسعت استان اصفهان را در بر می گیرد.لنجان در فاصله‌ی 35 کیلومتری جنوب غربی شهرستان اصفهان قرار گرفته و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا 1700 متر می‌باشد. این شهرستان در منطقه‌ای ناهمواد قرار دارد بگونه‌ای که ارتفاعات "زردمطبخ" و "گاوپیسه" به ترتیب با ارتفاع 2700 متر و 2200 متر از رشته‌کوه‌های مرکز استان اصفهان در شمال آن و کوه‌های" بیدکان" و کوهستان "رخ" در غرب آن واقع شده‌اند. متوسط میزان بارندگی در شهرستان لنجان بیش از 140 میلی‌متر می‌باشد، بنابراین این شهرستان نیز همانند سایر شهرستان‌هایی که در مسیر زاینده‌رود قرار دارند به طور مستقیم به آب این رود بزرگ وابسته هستند.  شهرستان به واسطه‌ی نزدیکی به زاینده‌رود یکی از مراکز مهم تولید "برنج" در استان اصفهان بشمار می‌رود، لذا در دشت‌های حاشیه زاینده‌رود برنج به عمل می‌آید .از دیگر محصولات کشاورزی این شهرستان می‌توان به گندم و چغندرقند اشاره نمود. همچنین از محصولات باغی لنجان می‌توان به بادام،‌هلو،‌انگور،‌گردو و زردآلو اشاره نمود. همانگونه که قبلاً اشاره شد در کرانه‌های زاینده‌رود بیشه‌های متعدد و انبوهی وجود دارد که از جمله معروفترین این بیشه‌ها که اکثراً از جاذبه‌های گردشگری شهرستان به‌شمار می‌روند می‌توان به بیشه "وینی" در "وینچه"،‌بیشه "باغبهادران"،‌ بیشه‌های "ورنامخواست"،‌بیشه‌ی "کرچکان" و بیشه‌های "چم کلبی" اشاره نمود. شهرستان لنجان از دو بخش با نام های"مرکزی" و "باغ بهادران" تشکیل شده است. مرکز این شهرستان "زرین‌شهر" می‌باشد. دیگر شهرهای لنجان عبارتند از: "باغبهادران"، چرمهین"، "چمگردان"،" زاینده‌رود"، "سده لنجان"،"‌ورنامخواست"،"فولادشهر"، و شهر جدید "باغشاد".

بر اساس سرشماری سال 1390جمعیت شهرستان لنجان246510  نفر می‌باشد. مردم شهرستان لنجان از نژادهای فارس و ترک می‌باشند. ساکنان فارس‌تبار بیشتر بومی شهرستان بوده و یا به دلیل هم‌مرز بودن شهرستان با استان چهارمحال و بختیاری از این منطقه به لنجان مهاجرت نموده‌اند. مردمان ترک زبان نیز از استان های فارس و چهارمحال بختیاری به این منطقه مهارجرت نموده و همچنین بخشی از آنان از عشایر ایل قشقایی هستند که در شهرستان ساکن شده‌اند. شهرستان لنجان از نظر صنعتی،‌یکی از مهم‌ترین شهرستان‌های استان به‌شمار می رود بگونه‌ای که کارخانه‌ی بزرگ "ذوب‌آهن" که بزرگترین کارخانه‌ی ذوب فلز کشور می‌باشد در این شهرستان واقع شده است. این کارخانه‌ که در دهه‌  پنجاه شمسی ایجاد شده چنان عظیم است که شهر فولاد شهر جهت استقرار کارکنان این کارخانه در همان دوران در این منطقه ایجاد شد.‌ از دیگر مراکز صنعتی شهرستان می‌ توان به کارخانه‌ی" صنایع فولاد"،‌"صنایع کاغذ"، "کارخانجات صنایع نظامی" و ده‌ها کارخانه‌ی دیگر نام برد. با توجه به تعدد کارخانجات صنعتی در این شهرستان،‌ سیل مهاجرت جهت اشتغال به این شهرستان در دهه‌های اخیر افزایش چشمگیری یافته بگونه‌ای که هم‌اکنون مردمانی از طوایف کرد،‌ بلوچ، و لر نیز جدای از طوایف فارس و ترک در این شهرستان، خصوصاً شهر "زرین‌شهر"( مرکز شهرستان) سکونت دارند.

از نظر تاریخی، وجود برخی آثار تاریخی همچون قلعه‌ی" گبر"(کافر) در منطقه‌ی سد "چم آسمان" نشان از قدمت تاریخی لنجان در پیش از اسلام دارد. همچنین وجود تعداد انگشت شمار قبور قدیمی پیروان آیین" یهود" نیز حکایت از قدمت کهن این سامان دارد. با این وصف در دوران اسلامی خصوصاً سده‌های پنجم و ششم هجری قمری (عصر سلاجقه) و سپس دوران صفوی به دلیل نزدیکی این منطقه به اصفهان (پایتخت صفویان )باعث رونق و توسعه‌ی این شهر گردید و این درحالی بود که سرسبزی و برکت زمین‌های کشاورزی در این منطقه بخشی از نیازهای پایتخت صفویه را تامین می‌نمود. با این وصف نزدیکی این شهر به اصفهان در عصر صفوی ،باعث شد تا هنرهای سنتی و صنایع دستی در این دیار کهنسال در ادوار مختلف از رونق فراوانی برخوردار باشد بگونه‌ای که هم‌اکنون در این شهرستان هنرهایی همچون قالی‌بافی، حصیربافی،‌ بوریا بافی، نگارگری، طلاسازی، منبت چوب، خراطی چوب، ساز سازی، رودوزیهای سنتی، مینای نقاشی، قلمزنی، معرق چوب، شیشه گری فوتی و امثالهم ؛ رونق دارد. از جمله مشاهیر و بزرگان این دیار می‌توان به"مرحوم آیت‌اله سید ابوالحسن مدیسه‌ای" اصفهانی" مشهور به (آیت الله اصفهانی) از مجتهدین عالم تشیع و "آیت‌الله حاج آقای رحیم ارباب" که از سرشناس‌ترین اساتید و فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان بوده اشاره نمود.

 

-برخی آثار تاریخی و جاذبه‌های گردشگری :

ـ قدیمی‌ترین اثر تاریخی این شهرستان همانگونه که اشاره شد بقایای قلعه‌ی "کافر"(گبر) می‌باشد که در نزدیکی سد "چم آسمان" و در نزدیکی شهر" باغبهادران" قرار دارد. متاسفانه امروزه آثاری چندانی از این قلعه تاریخی باقی نمانده است.  

 

مسجد جامع زرین شهر(رحیم‌خان):

 مسجدتاریخی"رحیم خان) با شماره 15190 در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است و با شماره پلاک 157 دارای مالکیت وقفی است. ارزشهای تاریخی و  معماری مسجد رحیم خان ( مسجد جامع) و قرار گیری در مجاورت باغ ملی، بنا را به صورتی منحصر به فرد در آورده است.  تزئینات ارزشمند آجرکاری سردرب با نقوش متنوع و کاشی کاری معقلی با رنگهای مشکی و فیروزه ای و نیز سنگاب مرمرین جای گرفته در کنار شبستان اصلی با متن وقف نامۀ آن از ویژگی های این بنای تاریخی است. در مقبرۀ جای گرفته در یکی از حجرات، کتیبۀ قدیمی موجود است که موقوفات مسجد در آن ذکر شده است. با توجه به شواهد موجود در بنا، شالودۀ معماری بنا متعلق به دوره صفوی و به استناد کتیبه سردرب ورودی در تاریخ 1277 ه.  ق. توسط شخصی به نام رحیم خان ریزی از نوادگان آیت الله شریعت بازسازی شده است. بخشهایی از مسجد تاریخی متعلق به این دوران است.مجموعه باغ ملی که در مقابل جبهۀ جنوبی مسجد جامع قرار گرفته در گذشته گورستان قدیمی شهر بوده است که در دوران پهلوی به شکل پارک و فضای سبز در آمده است.

 پل کله:

  پل تاریخی(کله)ازجمله پلهای قدیمی بر روی بستر رودخانه زاینده رود است  وبه شمارۀ 10238 در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است. در بنای این پل از سنگ و آجر و ساروج استفاده شده و طول آن 98 متر و پهنای آن 6 متر می باشد. پل دارای 11 دهانه و آب بُرهای مثلثی شکل است که دهانه ها در وسط پل دارای عرض بیشری می باشند. دهانه اولی از سمت شمال مربوط به نهر منشعب از رودخانه و از طریق دهانه دوم نهر دیگری جاری می شود که بیشه ای را در همان ناحیه مشروب می کند. پل کله دارای نمای آجری و فاقد تزئینات خاصی است.  لیکن به نحو استادانه ای از ترکیب طبیعی جریان آب و معماری هماهنگ با آن استفاده شده و منظر بسیار زیبایی به وجود آورده است.

 مسجد ناروندی (امام علی(ع)):

مسجد تاریخی "ناروندی" به شمارۀ  26183  وبه تاریخ 26/12/87 در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است. مسجد درجنوب غربی  شهر "چرمهین" نبش خیابان عمانی سابق      ( امام فعلی ) واقع شده است. قدمت مسجد به دوران  قاجار باز می گردد که محدود به یک شبستان است ودرآن یک محراب وجود دارد. مساحت شبستان دویست  متر مربع است .  این شبستان ( یا بهتر بگوییم مسجد ) سردربی ندارد.  طبق روا یات پیران محل ، مسجد سابقاً  بین دو قنات  قرار داشته ( یکی از قناتها در حال حاضر به فاصله 10 متری از درب ورودی مسجد قرار دارد) و حمامی  در نزدیکی آن  بوده است  و در  داخل آن  دو  درخت  چنار و  نارون  روییده  بوده  است ومردمان محل در این مکان آش نذری   می پخته اند. در قدیم که ساعت نبوده در قسمتی از مسجد ساعتی ابتکاری بوده  که به آن پنگ و پیاله می گفتند ( در حال حاضر وجود ندارد)

       

 
بنایچهاربرج:

در کنارۀ شمالی شهر باغبهادران و در مرتفع ترین نقطه آن آثاری از قلعه ای نظامی بر جای مانده است که اینک قلعه "چهار برج" باغ بهادران خوانده می شود. قلعۀ چهار برج به شمارۀ 26180 و به تاریخ  26/12/87 در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است.  معماری قلعه با سبک قلاع عصر صفویه و افشاریه مطابقت دارد و آن را می توان از جمله آثار و ابنیه احداث شده در عصر نادری دانست.  این قلعه جهت حفاظت مردم شهر از معرض تهاجم و تعرض دشمنان بنا شده است و پناهگاه مردم در زمان خطر به شمار می آمده است. قلعه دارای چهار برج گلی سه طبقه و سه اتاق بزرگ بوده است و در  آن چشمه ای جاری بوده و هنگامی که مردم برای امنیت به آن  پناه می آورده اند از آب چشمه استفاده می نمودند. لازم به ذکر است مرمت قلعه از سوی سازمان میراث فرهنگی به طور مداوم  درحال انجام است

 


برج کبوتر باغ برجیریز:

                ابرج کبوتر "باغ ریز"به شماره 19217 به تاریخ 13/03/86 در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است. این برج کبوتر در      بخش مرکزی لنجان، شهر زرین شهر. میدان ولی عصر.بلوارشهید فهمیده. انتهای صحرای سردار در  زمینهای  کشاورزی و  در محل تقاطع سه باغ قرار گرفته و به همین دلیل دارای چند مالک است. قدمت این برج زیبا به دوران قاجار   باز می گردد.

 امامزاده سید بهاالدین (شاه خراسون ) هاردنگ:

روستای" هاردنگ "از توابع شهر "چرمهین" و در بخش" باغ بهادران" شهرستان لنجان  و 57 کیلومتری اصفهان واقع است. بنای بقعه امامزاده"شاه خراسون" که در شمال این روستا و در دامنه کوه اوسین واقع شده است؛ به شماره 26176 به تاریخ 26/12/87 در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است. نسب این امامزاده بزرگوار طبق روایت بزرگان محل و معتمدین به امام موسی بن جعفر(ع) می رسد. مساحت فعلی زیارتگاه به اضافه زمینهای اطراف آن 11 هکتار است و مساحت زیر بنای بقعه امامزاده شاه خراسان به 500 متر مربع می رسد. ساختمان امامزاده قدمتی 200 ساله داشته و گنبدی روی امامزاده نصب شده که ارتفاع آن ازکف به 8 مترمی رسد. در داخل حرم ضریحی چوبین در ابعاد 3×2 روی سنگ مزار امامزاده بزرگوار قرار دارد و بقعة فوق فاقد هر گونه تزیینات  گچ بری و آینه کاری و کاشیکاری می باشد. چشمۀ "لادر" یا "خشگرود" که در محوطۀ امامزاده بهاالدین قرار دارد اخیراً با جاری شدن آب در آن باعث خوشحالی روستاییان این منطقه شد. در این منطقه باغ های گردو و بادام کاری وجود دارد که از همین آب سیراب می شود. این چشمه از ارتفاعات کوه اوسین با ارتفاع 2هزار  700 متر سرچشمه می گیرد. این زیارتگاه در حومۀ روستای هاردنگ از توابع شهرچرمهین و بر دامنۀ ارتفاعات زاگرس ؛ واقع شده است و با توجه به داشتن فضای باز طبیعی که به نوعی پارک طبیعی نیز محسوب می شود؛ در ایام تعطیلات نوروزی و تابستان به دلیل خنکی و تمیزی هوا مکان مناسب بازدید و اطراق گردشگران بسیاری است. همچنین اردوگاه دانش آموزی، دانشجویی،  و  مکان مانور نیروهای مسلح، بسیج و سپاه نیز می باشد

جاذبه های طبیعی لنجان:

ازجمله جاذبه های طبیعی لنجان عبارتند از:

آبشار شاهلولاک ( شاهلورا)

 منطقه طبیعی "شاه لولاک "که به نامهای "شاهلورا" ، "شاهلران" و" شالورا"  خوانده می شود نام کوه و آبشاری زیبا و منحصر به فرد در پنج کیلومتری جنوب شهر چرمهین است. ارتفاع کوه از سطح آبهای آزاد 2750 متر و ارتفاع آبشار 70 متر است.آبشار دارای سه قسمت : آبشارهای فصلی ، آبشار دائمی و آب چکانها است. منحصر به فرد بودن آبشار از این جهت است که به صورت چشمه از قلب کوه سرچشمه می گیرد در حالیکه اغلب آبشارهای موجود کشور به صورت جوی روان از روی سطح کوه به سمت پایین سرازیر می گردند. قسمت زیرین آبشار دائمی با قندیل های عظیم نمکین به طرز باشکوهی آراسته گردیده است. با توجه به ارتفاع زیاد آبشار و استقرار قندیل های فوق، آب  هنگام ریزش با اکسیژن هوا ترکیب شده و در برخورد با قندیل ها به صورت پودر به زمین  می ریزد.

از دیگر جاذبه‌های طبیعی شهرستان می‌توان به بیشه‌زارهای پیرامون رودخانه که ده‌ها کیلومتری در مسیر شهرستان امتداد دارد و باغ‌ها و کوچه‌باغ‌‌های پیرامون رود و همچنین تاسیسات تفریحی و قایقرانی در مسیر رود که توسط برخی نهادها همچون ذوب‌آهن ایجاد شده اشاره نمود. شایان ذکر است زاینده‌رود در طول مسیر خود در امتداد شهرستان دارای پیچ و خم‌های فراوانی است که در اصطلاح "چم " نامیده می‌شود؛ لذا بسیاری از مناطق مسکونی شهرستان که دارای طبیعت زیبایی نیز می‌باشند با پیشوند" چم" ترکیب شده‌اند که بخشی از مناطق گردشگری شهرستان بشمار می‌روند برخی از مناطق عبارتند از: "چم آسمان"، "چم حیدر" و "چم یوسفعلی"، "چم علیشاه"، "چم نور".


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علیرضا شمس
تاریخ :
خواص درمانی توت

درخت توت از درختان بزرگ و مرتفعی است که ارتفاع آن به 20 متر و قطرش به یک متر می‌رسد. این درخت بومی چین است و در چین مرکزی و شرقی به صورت بومی وجود دارد. توت قرن‌ها پیش به اروپا برده شد. این درخت در آمریکا در اوایل دوران استقلال این کشور به عنوان منبع غذایی برای کرم ابریشم مورد استفاده قرار گرفت.

توت در اکثر کشورهای جهان ازجمله در نقاط استپی و شمال ایران کشت می‌شود و حتی به طور خودرو در جنگل‌های شمال ایران پراکنده شده است. تنها میوه درخت توت نیست که استفاده می‌شود. برگ توت در بهار برای تربیت کرم ابریشم و در پاییز به مصرف دام می‌رسد. چوب آن در مصارف مختلف نجاری و خصوصا تهیه تار و در شمال کشور برای طبقه‌بندی، تلنبار و همچنین مال‌بند برای گاوآهن برنج‌کاری به کار می‌رود. پوست شاخه‌های جوان نیز برای بسته‌بندی و بستن پیوند مورد استفاده قرار می‌گیرد. برگ درخت توت سفید، به عنوان تنها غذای کرم ابریشم، اهمیت اقتصادی ویژه‌ای ‌دارد و گاه درخت توت اساسا به همین منظور کاشته می‌شود.

توت با خاصیت

توت میوه‌ای پرخاصیت و البته پرکالری است. یکصد گرم توت که تقریبا معادل یک فنجان است حاوی 61 کالری انرژی است. هر فنجان توت حاوی 9‌/‌0 گرم پروتئین است. البته باید توجه داشت که پروتئین توت، پروتئین گیاهی است. این حجم توت 1/1 گرم چربی دارد و حاوی 16 میلی‌گرم کلسیم است. میزان کلسیم توت قابل توجه است. بد نیست بدانید میزان توصیه شده‌ کلسیم 800 میلی‌گرم در روز است. یکصد گرم توت همچنین حاوی 8‌/‌0 میلی‌گرم آهن،
280 واحد بین‌المللی ویتامین A، 02‌/‌0 میلی‌گرم ویتامین B1، 06/0 میلی‌گرم ویتامین B2، 1/1میلی‌گرم ویتامین B3 و 16 میلی‌گرم ویتامین c است. توت همچنین حاوی مقادیر بالایی آب، فیبر، تانن و منیزیم است. بد نیست بدانید هر 100گرم توت خشک 360 کالری انرژی تولید می‌کند.

خواص درمانی توت

قند موجود در توت سفید برای کسانی که مبتلا به مرض قند هستند ضرر ندارد. به همین علت به آنها توصیه می‌شود به جای قند، چای را با توت خشک بخورند.

این میوه خوشمزه دارای آنتی‌اکسیدانی به نام آنتوسیانید است. آنتی‌اکسیدان موجود در این میوه فواید بسیاری برای سلامتی دارد که یکی از آنها کاهش میزان کلسترول بد خون و جلوگیری از ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی است.

نقش دیگر آنتی‌اکسیدان‌ها پیشگیری از سرطان است، به همین دلیل مصرف توت برای پیشگیری از سرطان توصیه می‌شود.توت سفید حاوی فیبر فراوانی است، به همین دلیل ملین خوبی است.

توت در سهل کردن جریان ادرار نیز نقش دارد.

مصرف این میوه وزن را کاهش می‌دهد. طبق یافته‌های پژوهشگران فیبرهای نامحلول موجود در توت کالری جذب شده در بدن را کاسته و موجب کاهش وزن می‌شود.

توت حاوی مقدار قابل توجهی ویتامین c و آهن است، از این رو مصرف آن برای کسانی که کم‌خونی دارند توصیه می‌شود.

جوشانده پوست خشک شاخه‌های جوان و تازه درخت این میوه، ملین و روان‌کننده مزاج است.

توت به علت داشتن انواع ویتامین‌های گروه B در کاهش و رفع ترس، عصبانیت، خمودی، اضطراب و هیجان موثر است.

ویتامین A موجود در توت باعث رشد ناخن‌ها و تقویت چشم می‌شود.

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علیرضا شمس
تاریخ :
lمعرفی روستای کچوئیه از توابع بخش باغبهادران شهرستان لنجان

1کچوییه یکی از روستاهای شهرستان لنجان دراستان اصفهان است که در بخش باغبهادران  و در دهستان زیر کوه قرار گرفته است. این روستا خود مرکز دهستان زیرکوه میباشد،که تا مرکز بخش(شهر باغبادران)15کیلومتر وتامرکز شهرستان(شهر زرینشهر)22کیلومتر فاصله دارد.

روستای کچوییه به لحاظ موقعیت جغرافیایی در 51درجه و2دقیقه طول شرقی و32درجه و25 دقیقه عرض شمالی واقع شده است وارتفاع آن نسبت به سطح دریا1758متر میباشد. روستای کچوییه در موقعیت خاصی واقع شده به طوریکه در فاصله نسبتا کمی از رودخانه زاینده رود واقع شده است.این روستا از سمت شمال شرقی به روستای زمان آباد واز سمت شمال غربی به شهر چرمهین ،از سمت جنوب غربی به روستای هاردنگ واز سمت شرق وجنوب به زمینهای کشاورزی محدود شده است.

وجود آب علت اصلی تجمع و سکونت به حساب می آید و بعد از عامل آب حاصلخیزی خاک است که در شکل گیری و تجمع سکونتگاه های روستایی موثر است که روستای کچوئیه از هر دو نعمت برخوردار میباشد.

سابقه تاریخی روستا با توجه به گفته اهالی مربوط به 700 سال قبل می باشد،در حال حاضر ساختمان قدیمی که سابقه روستا را مشخص کنددر روستا وجود ندارد وساختمان قبلی مسجد جامع نیز که مربوط به حدود80سال قبل بوده تخریب شده وبه جای آن ساختمان جدید احداث گردیده است وجه تسمیه کچوئیه نیز به علت کج راه بودن آن نسبت به جاده قدیم شهرکرد می باشد زیرا در قبل تونل هاردنگ وجاده جدید خوزستان وجود نداشته وکچوئیه در حقیقت کج راهیه بوده است.

بارندگی

رژیم بارندگی این منطقه تحت تاثیر دو دسته عوامل ئر مقیاس وسیع و محلی قرار دارد. در مقیاس وسیع(ماکروکلیما) از یک طرف تحت تاثیر هوای سرد حاصل از نفوذ آنتی سیکلون سیبری به داخل ایران و از طرف دیگر متاثر از آب وهوای مدیترانه از جهت غرب وشمال می باشد. بدون شک باران های دوره سرد در این منطقه نتیجه جریانات هوا با منشا مدیترانه ای وشمال غربی است ونیز در دوره گرم سال که توده های گرم سرتاسر ایران را فراگرفته وشرایط جبهه زایی در منطقه ایران از بین رفته  در نتیجه هوای پایدار با گرمای نسبتا زیاد جایگزین می گردد ، در این دوره زمانی بارندگی نیز قطع شده است.

رطوبت نسبی

 اطلاعات مربوط به رطوبت نسبی منطقه  مورد مطالعه در جدول 19 ارائه شده است. ارقام مندرج در این جدول بیانگر این واقعیت است که میانگین حداکثر رطوبت نسبی در این منطقه مربوط به دی ماه(65 درصد) ومیانگین حداقل رطوبت نسبی مربوط به خرداد ماه(30 درصد) می باشد. به عبارتی اختلاف حداکثر وحداقل رطوبت  نسبی 35 درصد می باشد همچنین با توجه به اندازه گیری  نم نسبی در ساعات5/6،5/12،و5/18 می توان گفت حداکثر نم نسبی  در ساعات5/6 صبح مربوط به دی ماه است وپائین ترین مقدار مربوط به ساعات5/12 در خرداد ماه است.

باد

بادهایی که بر منطقه می وزد عموما از سمت غرب به شرق است و در اعتدال آب وهوای این منطقهموثر می باشد. با استناد به مطالعات طرح تغییر محور مجتمع فولاد مبارکه بادهای غالب غربی در فصول زمستان  وبهار بارزترین شرایط را داراست ودر سایر فصول بادهایی باجهات مختلف بر منطقه می وزد.بدون شک علاوه بر دیده بانی های مربوط به بادها که در طی شبانه روز وساعات  معین صورت می گیرد ممکن است  در ساعات دیگری از شبانه روز بادهایی با سرعت بسیار شدید بوزد که در دیده بانی های هواشناسی ثبت نشوند وهمین بادها باعث جابجای شدید بخار و احیانا خسارات وضایعات جانی ومالی می گردند.بادهای غربی وجنوب غربی که عموما در فصل پاییز وزمستان وبهار بر منطقه می وزند  از مناطق کوهستانی غرب گذشته وکمابیش در امتداد دره زاینده رود به طرف شرق جریان دارند.سرعت این بادها در منطقه مبارکه معمولا15-20 کیلومتر در ساعت است.در تابستان جهت بادها عموما شمال شرقی می باشدو در این فصل گردبادهایی نیز در منطقه وجود دارد.

بررسی توپوگرافی

روستای کچوئیه از روستاهای کوهپایه ای است که در فاصله نسبتا کمی از جنوب رودخانه زاینده رود واقع شده است. وبه صورت دشت آبرفتی و حاصل از رسوبگذاری رودخانه زاینده رود در آمده است.

 

آب آشامیدنی

آب آشامیدنی روستا از طریق شبکه اصلی آب از شهر زاینده رود تامین می گردد.مخزن ذخیره آب به حجم 125 متر مکعب در فاصله 3 کیلومتری شمال روستا واقع شده است. آب آشامیدنی پس از اینکه داخلمخزن ذخیره وکلرزنی شد توسط انشعابات لوله به سرتاسر روستا می رسد. آب آشامیدنی از نظر کیفیت نامطلوب و از نظر کمیت روستائیان با کمبود آب روبه رو هستند.

 آب کشاورزی روستا از طریق دو رشته قنات تامین می شود که میزان آبدهی آنها به طور متوسط 18 لیتر در ثانیه است.

 روستای کچوئیه فاقد سیستم فاضلاب کشی و جمع آوری آب های سطحی است. آبهای سطحی در روستا بر اساس شیب طبیعی زمین  در سطح معابر رها شده ونهایتا با توجه به شیب عمومی روستا از سمت جنوب به شمال جریان یافته ودر زمینهای کشاورزی تخلیه می گردد.

بررسی جمعیت

بر اساس آمار ارائه شده از سرشماری عمومی نفوس وفرهنگ ومسکن آبادی های شهرستان لنجان،روستای کچوئیه در سال1345 دارای جمعیتی معادل1427 نفر بوده است که با افزایش 554نفر به جمعیتی معادل 1951 نفر در سال 1355 افزایش یافته است. در سال 1365 جمعیت روستا بالغ بر2698 نفر گردیده است.در سال1375 جمعیت روستای کچوئیه معادل 2863 نفر اعلام گردیده است که به دهه قبل با افزایش 165 نفری مواجه بوده است.طبق آخرین سرشماری ارائه شده در سال1385 جمعیت روستا بالغ بر2838 نفر می باشد.آمار خانه بهداشت روستا جمعیت کچوئیه را در سال 1388 معادل 2876 نفر اعلام نموده است.

در سال 1345 جمعیت روستا بالغ بر 1427 نفر وتعداد خانوار روستا معادل324 خانوار می باشد. بعد خانوار در این سال برابر با 4/4 نفر در خانوار است. در سال 1355 جمعیت 1951نفری در روستا در قالب 421 خانوار زندگی می کنندکه بعد خانوار معادل6/4 نفر در خانوار است.

تعداد خانوار روستا در سال 1365 بالغ بر 573 خانوار گردیده  که با توجه به جمعیت 2698 نفری روستا در این سال بعد خانوار  به رقم7/4 نفر کاهش یافته است.در سال 1375 جمعیت روستا بالغ بر 2863 نفر وتعداد خانوار روستا برابر با 558 خانوار می باشد.بعد خانوار در این سال به ¾ رسیده است.

در سال 1385 تعداد خانوار های روستای کچوئیه معادل685 خانوار می باشد که با توجه به جمعیت 2838 نفری روستا بعد خانوار معادل7/3 نفر می باشد.

در سال 1388 جمعیت 2886 نفری روستا در قالب 777 خانوار می زیسته اند.بعد خانوار در این سال معادل 7/3 نفر در خانوار است.

تعداد و نرخ رشد جمعیت

  دو روستا به نامهای  زمان آباد وهاردنگ نیز از روستاهای دهستان زیرکوه در حوزه نفوذ روستای کچوئیه واقع شده اند.لذادر این خصوص به بررسی تحولات جمعیتی روستاهای هاردنگ و زمان آباد که در حوزه نفوذ مستقیم روستای کچوئیه واقع شده اند،می پردازیم:

براساس آمار ارائه شده از سرشماری عمومی نفوس ومسکن جمعیت روستاهای حوزه نفوذ(زمان آباد وهاردنگ)در سال 1345 بالغ بر902نفر بوده است

 با نرخ رشد4/5 درصد به جمعیت 1534 نفر در سال1355افزایش یافته است.

در سال 1365 جمعیت حوزه نفوذ با نرخ رشد4/4 درصدبه 2358نفر افزایش یافته است.

از سال 1375 به بعدافزایش جمعیت به کندی صورت گرفته به طوری که جمعیت حوزه نفوذدر سال1375بالغ بر2652 نفر ونرخ رشد جمعیت طی سالهای(75-65) برابربا2/1 درصد بوده است.

در سال1385 جمعیت حوزه نفوذبا نرخ رشد6/0 درصد بالغ بر2816 نفر می باشد.متوسط نرخ رشد کلی حوزه نفوذ طی40سال(85-5) برابر با8/2 درصد است.

بررسی تعداد و برد خانوار حوزه نفوذ

بر اساس آخرین سرشماری صورت گرفته در سال1385 جمعیت روستاهای واقع در حوزه نفوذ روستای کچوئیه بالغ بر2816 نفر وتعداد خانوار معادل679 خانوار  اعلام شده که طبق محاسبات صورت گرفته بعد خانوار به تعداد1/4 نفر در هر خانوار می باشد.

همچنانکه گفته شد بیشترین جمعیت حوزه نفوذ در روستای هاردنگ سکنی گزیده اند.بنابراین بیشترین تعداد خانوار نیز متعلق به این روستا  معادل 460خانوار و بعدخانوار معادل 8/3 نفر در هر خانوار گزارش شده است.

جمعیت وخانوار در روستای زمان آباد به ترتیب معادل 1042 نفر جمعیت و219 خانوار به ثبت رسیده است.بعد خانوار در روستای زمان آباد معادل74 نفر در هر خانوار می باشد.

بررسی وضعیت سواد در حوزه نفوذ

بر اساس آمار ارائه شده از سرشماری عمومی  نفوس و مسکن جمعیت روستاهای حوزه نفوذ در سال 1375 بالغ بر 2652 نفر بوده است که از این تعداد 2282 نفر در گروه سنی بالای 6 سال وقع شده اند که از این تعداد 1812 نفر با سواد می باشند.در سال 1385 از کل جمعیت 2816 نفری روستاهای حوزه نفوذ جمعیتی بالغ بر 2543 نفر در گروه سنی بالای 6 سال واقع شده اند که از این تعداد 2129 نفر باسواد می باشند.در مقایسه بین سالهای 75و85 می توان دریافت که درصد باسوادی سیر صعودی یافته است به طوری که از4/79 درصد در سال 1375 به 7/83 درصد در سال 1385 افزایش یافته است.

درجه حرارت

 به طور کلی ثبت اقلیمی منطقه  در زمره اقلیم نیمه بیابانی سرد و کوهستانی قرار می گیرد که دارای زمستانهای نسبتا سرد و تابستان های معتدل می باشد.به این ترتیب با توجه به آمار 13 ساله منطقه

 میانگین حداکثردما در تیر ماه88/34 درجه سانتی گراد ومیانگین حداقل دما در دی ماه 3/4- درجه سانتی گراد می باشد

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علیرضا شمس
تاریخ :